۱۳۹۶ آذر ۲۵, شنبه

فقر چطور کار می‌کند

در بازار شهر حر؛ جايي كه اكثر مشتريانش را كارگران مجتمع هفت‌تپه تشكيل مي‌دهند، رابطه كارخانه و بازار چنان نرديك است كه بي‌پولي كارگران به مشكل مغازه‌داران تبديل مي‌شود. حدود يك ماه پيش مغازه‌داران اين شهر و باقي روستاها و شهرهاي شهرستان شوش در اعتراض به تاخير در پرداخت دستمزد كارگران يك روز كسب خود را تعطيل كرده بودند. يكشنبه 19 آذر در دومين روز از دور جديد اعتراضات كارگران هفت‌تپه كه سرانجام در 23 آذر به پيروزي رسيد، مغازه‌داران هنوز خبر خوش را نشنيده بودند. خبر خوش اين بود كه معوقات حقوقي كارگران در فواصل زماني مشخصي تا دو ماه ديگر پرداخت مي‌شود. اما ارقامي كه مغازه‌داران در تحقيق ميداني به «اعتماد» گزارش كردند نشان‌دهنده روند طولاني محو شدن فقري است كه با تاخيرهاي متوالي در پرداخت حقوق، در زندگي كارگران انباشته شده است.

روند سقوط
صاحب فروشگاه بزرگي در شهر كه به قول خودش همه مايحتاج مشتريان به جز تر‌ه‌بار را تامين مي‌كند، دفترهايي از بدهي‌هاي مشتريانش نشان مي‌دهد كه برگ‌هايش هر روز با سرعتي بيشتر از قبل پر مي‌شوند. او مدعي است پيش از واگذاري كارخانه به بخش خصوصي در اواخر سال 94 به طور ميانگين هر روز يك برگ از دفتر بدهي‌هاي مشتريان پر مي‌شد اما امروز روزي پنج، شش برگ كاغذ حساب دفتري مي‌نويسد.
اين مغاره‌دار كه به همراه برادرش سوپرماركتي را در اين شهر 12 هزار نفري اداره مي‌كند، مي‌گويد- مسووليت اداره اين مغازه را بعد از بازنشستگي پدرش به عهده گرفته و خانواده‌اش در 20 سال گذشته در اين شهر كاسبي مي‌كرده‌اند.
صاحب اين فروشگاه درباره ماه‌هاي دوري كه كارگران به طور منظم حقوق مي‌گرفتند، مي‌گويد: «قبل از اين مشتري مي‌آمد ليست اجناس مورد نيازش را مي‌داد و براي يك ماهش به صورت كلي خريد مي‌كرد. كيلويي نخود و لوبيا مي‌خريدند اما حالا خريدشان بسته به احتياجات ضروري و پولي ‌است كه در جيب‌شان مانده. مثلا مي‌گويند دو هزار تومن لوبيا بده و هزار تومن نخود
اين مغازه‌دار درباره انباشت بدهي مشتريانش با طولاني شدن روند پرداخت حقوق‌هاي‌شان مي‌گويد در دوره‌اي كه كارخانه دولتي بود حساب‌هاي دفتري نهايتا در دو قسط طي دو ماه تسويه مي‌شدند اما حالا بعضي مشتريان بيش از شش ماه است سراغي از بدهي‌هاي‌شان به مغازه‌داران نمي‌گيرند. به گفته او كارگران هر سه، چهار ماه يك‌بار كه حقوق مي‌گيرند تنها مي‌توانند بخشي از بدهي‌شان را بپردازند و با خريدهاي جديدي كه مجبورند انجام ‌دهند، پرداخت بدهي با افزوده شدن مبلغي بر آن همزمان مي‌شود بطوري كه معمولا در انتها ميزان ثابتي از بدهي باقي مي‌ماند كه رو به افزايش است. او با اشاره به دفتر حساب و كتابش نمونه‌اي مي‌آورد: «اين آقا در تاريخ 29/6 صد هزار تومان داده و تا حالا كه 19/9 هستيم نيامده. كارگر شركت هم هست. 255 تومن بدهي داشته، در همان روز 29/6 كه 100 تومن پس‌داده 50 تومن جنس جديد برده. الان 205 تومن باقي حسابش مانده
اين مغازه‌دار با بررسي دفاتر بدهي‌هاي ويژه عيد فطر توضيح مي‌دهد كه در مناطق عرب‌نشين، عيد فطر به اندازه عيد نوروز خريد آجيل و شيريني انجام مي‌شده است اما عيد فطر امسال فروش 40 درصد افت داشته و مشتريان بخش عمده خريدهاي‌شان را به بدهي‌هاي گذشته‌شان افزوده‌اند. او از دفتر بدهي‌هاي آجيل نمونه‌هايي ذكر مي‌كند: «اين آقا تا قبل از عيد از حسابش 270 تومان باقي بود. براي خريد عيد فطر 100 تومان داد و 150 تومان خريد كرد. برج 5 آمد اينجا 50 تومان داد و حالا حدود چهار ماه است نيامده. ما هم نه زنگ مي‌زنيم و نه پيغامي مي‌فرستيم. مي‌دانيم حقوق نگرفته
«اين يكي 370 تومان بدهي داشت 100 تومانش را برج 3 داد. از برج 3 تا برج 9 بعد از شش ماه به اينجا سري نزده است
اين مغازه‌دار چند برگ از دفتر را نشان مي‌دهد كه مخصوص حساب‌هاي كارگران بازنشسته هفت‌تپه است. به گفته او اوضاع بازنشسته‌ها بهتر است چون مستمري‌‌شان را به صورت منظم از سازمان تامين اجتماعي دريافت مي‌كنند و در فواصل زماني منظمي حساب‌هاي‌شان را تسويه مي‌كنند. به گفته او كمتر پيش مي‌آيد بازنشسته‌اي بيشتر از دو ماه بدهكار باقي بماند.
او مثال ديگري هم براي نشان دادن تغيير وضع دارد: «در گذشته، قبل از خصوصي شدن شركت، من و برادرم به همراه يك كارگر از صبح كه كركره‌ها را بالا مي‌داديم تا بعدازظهر فرصت نشستن پيدا نمي‌كرديم. از ابتداي امسال ديديم نمي‌توانيم ماهي يك ميليون تومان حقوق و بيمه كارگر را بدهيم. فرستاديمش رفت. خودمان هم در كنار مغازه كشاورزي مي‌كنيم تا بتوانيم زندگي‌مان را اداره كنيم
در اين ميان كيفيت مواد غذايي كه كارگران مصرف مي‌كنند هم بسته به قدرت خريدشان كاهش يافته است. به عنوان مثال در اين مغازه دو نوع شيره خرما-كه از محصولات پرطرفدار اين منطقه است -به فروش مي‌رسد. شيره مرغوب كه محصولي محلي است و كيلويي 12 هزار تومان قيمت دارد و شيره نامرغوب كه محصول كارخانه‌اي در آذربايجان است و پنج هزار تومان به فروش مي‌رسد. به گفته اين مغازه‌دار از هر 40 مشتري شيره خرما در اين مغازه، اكنون يك نفر توان خريد شيره مرغوب را دارد.
در گفت‌وگو با اين مغازه‌دار از او درباره كالاهايي كه در سبد خريد مشتريانش كاهش يافته پرسيديم. او توضيح مي‌دهد در 9 ماه سپري شده از سال 96 فروش كالاهاي بهداشتي‌اش افت چشمگيري داشته. فروش دستمال‌كاغذي به عنوان كالايي لوكس در اين شرايط تا يك چهارم كاهش داشته و فروش شامپو به يك‌سوم مدت مشابه در سال قبل رسيده است.

اولين حذفي‌ها
كالاهاي مهم خوراكي نيز از ابتداي امسال كاهش قابل توجهي داشته‌اند. به طور مشخص فروش برنج به يك‌هفتم رسيده است. روغن يك چهارم و پنير يك‌پنجم مدت مشابه سال قبل شده است. با كاهش فروش خوراكي‌هاي گران‌تر، در بررسي ماه‌هاي ابتدايي تاخير در پرداخت حقوق براي مدت كوتاهي آمار فروش تخم‌مرغ در اين مغازه رشد داشته اما با ادامه‌دار شدن تاخيرهاي مزدي از فروش اين كالا هم كاسته شده است. اين مغازه‌دار توضيح مي‌دهد تا ابتداي امسال به ازاي هر ماده خوراكي كه از خريد مشتريانش حذف مي‌شد بر فروش تخم‌مرغ‌ها افزوده مي‌شد اما اكنون نسبت به گذشته مشتري‌ها تخم‌مرغ را هم كمتر مي‌خرند.
آمار فروش تخم‌مرغ تصوير دقيقي از كاركرد فقر ارايه مي‌دهد. تخم‌مرغ به دليل ارزش غذايي بالا و قيمت نسبتا ارزان، در مدت كوتاهي از شروع فقر جايگزين مواد خوراكي گران‌تر مي‌شود اما با ادامه يافتن و انباشت فقر، اين ماده خوراكي نيز در سبد خريد كارگران كمرنگ مي‌شود و نكته نگران‌كننده اين است كه طبيعتا كالايي با ارزش غذايي مشابه نمي‌تواند جايگزينش ‌شود.
 اين وضعيت در مورد كالاي مهم‌ «نان» ابعادي به مراتب نگران‌كننده‌تر پيدا مي‌كند. در اين تحقيق ميداني آمار فروش سه نانوايي واقع در شهر حر و شهرك ‌الله‌اكبر (جنگ‌زده‌ها) مورد بررسي قرار گرفته‌اند. در 2 ماه ابتدايي سال 96 با انباشت تاخيرها در پرداخت حقوق و كاهش قدرت خريد كارگران، خريد نان تا سه‌برابر افزايش يافته بود كه حدود نيمي از اين رقم نقدي پرداخت مي‌شد. با طولاني شدن اين روند، نانواها بسته به توان اقتصادي اداره نانوايي و انصاف‌شان سقف‌هايي براي حساب دفتري مشتريان تعيين كردند. سقف حساب دفتري يكي از نانوايي‌ها 150 هزار تومان، نانوايي دوم 50 هزار تومان و نانوايي سوم 20 هزار تومان است. آمار فروش اين نانوايي‌ها نشان مي‌دهند بر اساس سقف حساب دفتري، ميزان فروش كم و زياد مي‌شود. مثلا در آن نانوايي كه مشتري‌ها تنها تا سقف 20 هزارتومان اجازه انباشت بدهي پيدا مي‌كنند، فروش نان از ارديبهشت ماه تا امروز به 30 درصد مدت مشابه پارسال رسيده و در مقابل هرچه سقف حساب دفتري بالاتر مي‌رود فروش نيز افزايش مي‌بايد با اين تفاوت كه بالا رفتن فروش نسيه به معني بالا رفتن درآمد نانوا نيست.

محو نشانه‌هاي رفاه
حليم از غذاهاي محبوب بازار شهر «حر» است. يكي از حليم‌فروشان اين شهر مي‌گويد تا يك سال پيش هر روز در ديگي 100 كيلويي حليم مي‌پخته و تقريبا تمام آن را مي‌فروخته است اما امروز نهايتا از 30 درصد از ظرفيت ديگ استفاده مي‌كند. او مي‌گويد مردم به ندرت روي‌شان مي‌شود حليم را نسيه بردارند و ترجيح مي‌دهند به جاي حساب دفتري، كمتر خريد كنند. با اين وجود از ابتداي امسال او حدود 400 برگ حساب دفتري براي مشتريانش نوشته است.
صاحب يك رستوران كوچك در نزديكي شهرك جنگ‌زده‌هاي منطقه هفت‌تپه هم مي‌گويد نسبت به مدت مشابه سال قبل 40 درصد از مشتريانش كم شده‌اند. او اين آمار را با اين توضيح ارايه مي‌كند كه بخشي از مشتريان ثابت او شركت‌ها و سازمان‌ها هستند كه خريدشان تغييري نكرده و كاهش فروش مربوط به مشتريان شخصي‌اش است.
صاحب يك بقالي در شهر حر از كم‌ شدن فروش يكي ديگر از كالاهاي پرمصرف در آن منطقه خبر مي‌دهد. او مي‌گويد به دليل گرماي هوا در خوزستان، در ماه‌هاي گرم سال بخش مهمي از فروش اين مغازه‌ها را انواع نوشيدني‌هاي خنك تشكيل مي‌دهند. او بر اساس دفتر حسابش توضيح مي‌دهد از ابتداي سال، فروش يكي از پرمخاطب‌ترين برندهاي داخلي آب‌ميوه بيشتر از 60 درصد افت داشته است.

سقوط دست‌فروشان
در اطراف درب ورود و خروج كارخانه هفت‌تپه، در مسير گذر بيش از 3 هزار كارگر هر روز بازارچه‌اي راه مي‌افتد و دست‌فروشان كالاهاي‌شان را با قيمتي نسبتا ارزان‌تر از بازار به كارگران مي‌فروشند. اين بازار ارزان نيز از تاثيرات پرداخت نشدن حقوق كارگران مصون نمانده به طوري كه اكنون كمتر از نيمي از دست‌فروشاني كه تا سال 95 در مقابل كارخانه بساط مي‌كردند باقي مانده‌اند. آنان نيز با كاهش شديد فروش محصولات‌شان مواجه شده‌اند به طوري كه يكي از آنها مي‌گويد قصدش از بساط هر روزه در مقابل كارخانه ديگر فروش اجناسش نيست، بلكه هر روز مي‌آيد تا بخشي از طلب‌هاي گذشته‌اش از كارگران را بگيرد. او پنج دفتر حساب نشان مي‌دهد و مي‌گويد ديگر توان خريد جنس از بازار براي فروش را ندارد و صرفا براي آنكه كاري كرده باشد، با بودجه كمش بي‌كيفيت‌ترين ميوه‌هاي موجود در بازار را مي‌خرد اما در نهايت در پايان هر روز مجبور مي‌شود باقي مانده ميوه‌ها را با قيمتي كمتر از خريدش بفروشد تا بيشتر ضرر نكند. او مي‌گويد با اين وجود مشتري‌هاي آخر وقتش كه از بين اجناس نامرغوب او، باقي‌مانده‌هايي كه زير قيمت خريد و طبيعتا نامرغوب‌تر از باقي بوده‌اند را مي‌خرند رو به افزايش است. يكي از دست‌فروشان كه در هر كدام از چهار سيني مقابلش كمتر از 10 كيلو سيب، پرتقال، نارنگي و خيار براي فروش گذاشته است، از افزايش ناگهاني تقاضا در امسال براي خريد ميوه‌هاي باقي مانده در آخر روز خبر مي‌دهد. به گفته او بعد از پر شدن سقف حساب دفتري، مشتري‌ها نقدا ميوه‌هايي كه به دليل بي‌كيفيتي با قيمت يك سوم نرخ خريد فروخته مي‌شوند را مي‌خواهند.
كمي‌دورتر در مركز شهرستان شوش، نزديك‌ترين شهر بزرگ به هفت تپه اوضاع اقتصادي تفاوتي با شهرك‌هاي اطراف كارخانه ندارد. در اكثر مغازه‌ها تابلوهاي يك‌شكل «نسيه نمي‌دهيم» به چشم مي‌خورند طوري كه انگار اين كاغذها به صورت عمده توليد و بين كسبه توزيع شده‌اند. صاحب يك مغازه كفش و دمپايي فروشي در اين شهر كه به يك تابلوي «نسيه نمي‌دهيم» اكتفا نكرده و دو تابلو روي يك ديوار نصب كرده است، در اين باره توضيح مي‌دهد: «اكثر مشتري‌هاي ما خانواده‌هاي كارگران هستند كه يا اينجا زندگي مي‌كنند يا كفش و لباس‌شان را از شوش مي‌خرند. به دليل بافت قوميتي و قبيله‌اي اين شهرها اكثر مشتري‌هاي‌مان را مي‌شناسيم. يا فاميلند يا آشناي خانوادگي؛ بنابراين نمي‌توانيم مستقيما بگوييم نسيه نمي‌دهيم. با اين تابلوها تلاش مي‌كنيم از ضرر كم كنيم هرچند اغلب فايده‌اي ندارد
اين مغازه‌دار كه دفتر فروش نسبتا دقيقي دارد مي‌گويد در هشت ماه ابتدايي سال 96 آمار فروش كفش‌هاي بچه‌گانه‌اش نسبت به مدت مشابه سال قبل 45 درصد كاهش داشته، كفش زنانه 60 درصد و كفش مردانه نيز بين 80 تا 85 درصد كاهش داشته است. او مي‌گويد فروش انواع دمپايي در اين فروشگاه بيشتر از 60 درصد افت داشته است.

هزينه‌هاي فقر
اين انباشت فقر با پيروزي اعتراضات كارگران در 23 آذر و قول پرداخت كوتاه‌مدت معوقات حقوقي، محو نمي‌شوند. انباشت بدهي به ويژه در خانواده‌هاي حداقل‌بگير اثرات طولاني‌مدتي برجا مي‌گذارند. اين هزينه‌ها صرفا مادي نيستند كه با فرض پرداخت يكجاي حقوق معوقه، به پر شدن اين شكاف اميدوار شويم. ماه‌ها محروم شدن اعضاي خانواده‌هاي كارگري از مواد خوراكي ضروري مورد نياز بدن، در هزينه‌هاي آتي سلامت خانوار تاثيرگذار است. آنها مجبورند هزينه‌اي بيش از آنچه بايد براي خوراك‌شان صرف مي‌كردند را در هنگام بروز عوارض ناشي از سوءتغذيه بپردازند. بخشي از اين خسارت در ميان‌مدت به سازمان‌هاي بيمه‌گر كارگران تحميل مي‌شوند اما در طولاني مدت، كارگران با سلامتي‌شان - تنها سرمايه‌شان مجبور به پرداخت هزينه فقر هستند.

۱۳۹۶ آذر ۲۳, پنجشنبه

شروط پایان اعتصاب کارگران هفت‌تپه

کارگران مجتمع نی‌شکر هفت‌تپه بعد از پنج روز متوالی اعتصاب، در مذاکره‌ای که از چهارشنبه ‌شب تا بامداد پنجشنبه (22 و 23 آذر 96)  طول کشید به توافقاتی با کارفرما دست پیدا کردند و به اعتصاب‌شان خاتمه دادند.
صبح پنجشنبه با سخنرانی فرماندار شوش در جمع کارگران، اعتصاب پایان پیدا کرد و کارگران کارخانه را روشن کردند.

دو نماینده کارگری حاضر در این مذاکره خبر دادند اعضای سندیکای کارگری در مذاکره با مهرداد رستمی «رئیس هیئت‌مدیره مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه» توافق کردند:
1-     دو ماه حقوق ماه‌های اخیر در دو قسط متوالی ظرف دو هفته آینده پرداخت شود. پس از این مدت 2 ماه حقوق پرداخت نشده از سال 94 که قبل از این گفته می‌شد به پیمانکار پرداخت شده، در دو قسط پرداخت شود.
2-     مدیران ارشد کارخانه از جمله مدیرعامل، مدیر کارخانه، رئیس حراست، و مدیران امور مالی و اداری برکنار شوند.
3-      حق سنوات بازنشستگی کارگران بلافاصله بعد از بازنشسته شدن‌شان پرداخت شود. پیش از اعتصاب کارگران در صورت بازنشستگی باید تعهد می‌دادند تا دو سال این حق قانونی را مطالبه نکنند.
4-     قراردادهای روزمرد و یک‌ماهه  به سه ماه افزایش یابند. به این ترتیب کف امنیت شغلی از روزمزد به سه ماه تبدیل می‌شود.
5-   برگزاری انتخاباتی برای انتخاب نمایندگان 3700 کارگر مجتمع هفت‌تپه بدون مداخله و نظارت کارفرما و نهادهای حکومتی. کارگران درباره نام تشکل صنفی‌شان حساسیتی ندارند اما هیچ نوع مداخله‌ای از سمت دولت و کارفرما در روند انتخابات را نمی‌پدیرند.

۱۳۹۶ آذر ۱۱, شنبه

تفاوت شغل و سرگرمي

گزارش يكصد روزه رييس‌جمهور مهم‌ترين برنامه اشتغال‌زايي دولت را «كارورزي» معرفي كرده است. در اين گزارش كارورزي در صدر برنامه‌هاي اشتغال‌زايي مطرح شده و آمده است: «در طرح كارورزي از ١٢٠ هزار نفر كه ثبت‌نام كردند، ٢٠ هزار نفر كارورزي را شروع كردند.»
 رييس‌جمهور مي‌گويد: «طرح كارورزي براي ٢٠ هزار نفر شغل ايجاد كرده است.» ظاهرا در اين گزارش «گرم كردن سر جوانان»، اشتغال‌زايي برداشت شده است. اين دو مفهوم از نظر اقتصادي تفاوت‌هايي اساسي دارند. شغل، واجد خصوصياتي مثل تامين معاش و پس‌انداز براي آتيه است. به همين دليل در صد سال گذشته «قانون كار» مورد پذيرش كشورهايي قرارگرفته كه خواسته‌اند از نظر حقوقي، مرزهاي اشتغال رسمي و غيررسمي در اقتصاد‌شان را پررنگ كنند. به اين معني قانون كار به وجود آمده تا دولت‌ها نتوانند هر نوع سرگرمي را اشتغال‌زايي معرفي كنند.  قانون كار ايران نيروي كاري را به عنوان شاغل به رسميت مي‌شناسد كه ماهانه كمتر از حداقل‌مزد دريافت نكند و بيمه تامين اجتماعي داشته باشد. كارورزي شغل‌‌هايي ايجاد مي‌كند كه در آنها نيروي كار درصدي از رقم حداقل‌مزد را دريافت مي‌كند و كارفرما مكلف به پرداخت حق بيمه نيست. طرح كارورزي در دولت احمدي‌نژاد با نام «نظام جامع استاد شاگردي» در مدت كوتاهي اجرا شد اما در دولت روحاني با حفظ ماهيت، تغيير نام داد. ماهيت اين طرح، ارزان‌سازي نيروي كار به قصد اشتغال‌زايي انبوه است. اين طرح در اساس با قانون بالا‌دستي‌اش (قانون كار) در تعارض است. در اين قانون مبحثي ١١ ماده‌‌اي با نام «كارآموزي» وجود دارد كه محدوده‌هاي حقوقي استخدام نيروي كاري كه نيازمند آموزش است را مشخص مي‌كند. دولت تلاشي براي تغيير اين قانون انجام نداده بلكه طرحي را اجرا مي‌كند كه اين مواد قانوني را خنثي و بلااستفاده كرده است. استخدام كارآموز در قانون كار محدوده سني بين ١٥ تا ١٨ سال دارد اما در كارورزي سقف سني ٢٣ تا ٣٥ سال است. هر فارغ‌التحصيل دانشگاهي مي‌تواند با استفاده از اين طرح استخدام شود اما تنها ۳۰ درصد از  حداقل مزد را دريافت مي‌كند.
بيمه تامين اجتماعي هم درمورد اين كارگران قطعي نيست و به دليل انبوه بدهي دولت به تامين‌اجتماعي، ضمانت اجرايي ندارد.
 به اين ترتيب دولت در گزارش صد روزه خود مدعي ايجاد ٢٠ هزار شغلي است كه با تعريف حقوقي شغل رسمي در تعارض است. اين بازار كار جديد در خوشبينانه‌ترين حالت سرگرمي موقتي براي ٢٠ هزار نفر فراهم كرده اما در نگاهي واقع‌بينانه، اين اشتغال ناقص باعث از بين رفتن مرزهاي اشتغال رسمي و زيرزميني مي‌شود. زيان مخدوش شدن اين مرز مهم، تنها محدود به فارغ‌التحصيلان دانشگاهي بيكار نمي‌شود. دامنه پذيرش رقمي كمتر از حداقل‌مزد در بازار كار رسمي، در مرحله اول شكسته شدن رقم مزد حداقل‌بگيران شاغل است. در اين وضعيت حداقل‌مزد كه اكنون به دليل فاصله گرفتن از تورم، تامين‌كننده هزينه سبد معاش خانوار نيست، از رسميت مي‌افتد. در صورت بي‌معني شدن حداقل‌مزد رسمي، در مرحله بعدي تمامي سطوح مزدي متاثر مي‌شوند چون حداقل‌مزد معياري براي پرداخت مزد حتي در مشاغلي است كه تحت شمول قانون كار نيستند. اين طرح در درازمدت دستمزد تمامي بدنه نيروي كار بازار ايران در هر سطحي (هركس كه نيروي كارش را به كارفرمايي مي‌فروشد) را ارزان‌تر مي‌كند.

روزنامه اعتماد‌‌|اصلاح‌شده برای بازنشر

۱۳۹۶ آذر ۹, پنجشنبه

دشواری شنیدن صدای ماهی‌گیران

صيادان چابهار و كنارك چند روزي است اعتراضي صنفي را آغاز كرده‌اند. آنها به دستورالعملي معترضند كه از سوي سازمان شيلات ابلاغ شده و هزينه صيد آنها را به طرز قابل توجهي افزايش داده است. سازمان شيلات لنج‌داران را مكلف كرده پيش از خروج از اسكله‌ها دستگاه ردياب VNS روي شناورهای‌شان نصب كنند. صيادان مي‌گويند قيمت اين دستگاه ١٢ ميليون تومان است. قيمت بالاي اين دستگاه صيادي را به لحاظ اقتصادي براي‌شان زيان‌ده مي‌كند. همچنین آنها درباره امنيت اين دستگاه مشكوكند. ماهی‌گیران نگرانند دستگاه ردياب قبل از اينكه به آنان كمك كند گرفتار دزدان دريايي نشوند، جاي دقيق شان را به آنها نشان دهد.
صیادان می‌گويند اين دستگاه هيچ بهبودي در فعاليت‌شان ايجاد نمي‌كند و تنها ۱۲ ميليون از درامد آنان بايد صرف دستگاهي - به گمان‌شان - «بي‌حاصل» شود.

- چاره گروگان‌گيري
به نظر مي‌رسد اجبار نصب دستگاه ردياب بر شناورها، راهكار سازمان شيلات براي پيشگيري از دزديده شدن و گروگان‌گيري صيادان ايراني باشد. عليم افشار، مديرعامل تعاوني صيادان چابهار و كنارك، ٢٥ مهر در گفت‌وگو با ايلنا تعداد صيادان اسير در دست دزدان دريايي را ٤٤ نفر اعلام كرد. به گفته وي «دزدان دريايي تاكنون براي آزادي هر صياد ايراني مبلغي نزديك به ۱۵۰۰ دلار طلب كرده‌اند اما خانواده‌هاي صيادان ايراني توان پرداخت ۱۰۰ دلار را هم ندارند».
يك صياد در چابهار كه خواست نامش منتشر نشود، درباره دليل مخالفت صيادان با اين دستورالعمل به «اعتماد» گفت: «ما طبيعتا بيشتر از شيلات نگران دزديده شدن هستيم چون وقتي به گروگان گرفته مي‌شويم كسي غير از خانواده‌هاي‌مان پيگير آزادي ما نمي‌شوند. اما شيلات براي نصب دستگاه به لنج‌داران فشار مي‌آورد و آنها هم مقاومت مي‌كنند. در اين شرايط نه شيلات كوتاه مي‌آيد و نه صاحبان لنج. ما صيادان در اين دعوا ضرر اصلي را مي‌كنيم. »
اين ماهی‌گیر ساكن چابهار توضيح داد كه از ميان صيادان كشور تنها صيادان سواحل چابهار و كنارك به آب‌هاي فراساحلي مي‌روند و علاوه بر دزدان شناخته شده سومالي، كشورهاي اطراف خليج فارس مثل عربستان و امارات، براي فشار آوردن به ايران مترصد دستگيري صيادان ايراني هستند: «ما نگرانيم با استفاده از ردياب، آنها زودتر از هر دزد ديگري جاي ما را شناسايي كنند و به سراغ‌مان بيايند.»

- بي‌صدايي
نخستين سوالي كه بايد پرسيده شود اين است كه چرا سازمان شيلات پيش از ابلاغ دستورالعمل، ضرورت نصب ردياب را به لحاظ فني براي صاحبان لنج و صيادان اثبات نكرده است. اين صياد گفت سازمان شيلات جلساتي براي توجيه اين فناوري با صيادان برگزار كرده اما آنها قانع نشده‌اند.
 ظاهرا شيوه دولت براي اقناع كارگران به اين صورت بوده كه نمايندگاني از «تعاوني صيادان چابهار و كنارك» براي مذاكره دعوت شده‌اند اما هيچ‌كدام از دو طرف نتوانسته‌اند يكديگر را قانع كنند. دليل اين اتفاق روشن است. اين تعاوني نهاد شناخته شده قانوني براي نمايندگي از جانب ماهی‌گبران نيست و ماهيتي كارفرمايي دارد. فصل ششم قانون‌كار تنها سه نهاد را به نمايندگي از كارگران به رسميت مي‌شناسد كه تعاوني در بين‌شان نيست.
ساز و كار انتخابات «تعاوني» به گونه‌اي است كه نمي‌تواند بدنه جامعه صيادان را نمايندگي كند و بيشتر حكم شوراي ريش‌سفيدان را دارد. بنابراين تعاوني در مناسبات پيچيده امروز بازار كار، قدرت قانوني براي مذاكره با دولت را ندارد و به همان‌اندازه نمي‌تواند بدنه صنف را قانع كند. پس مذاكره با اين نهاد از ابتدا مذاكره با نهاد اشنباهی بوده است. صيادان نماينده‌اي براي مذاكره نداشته‌اند و اين تصميم بدون اقناع آنان گرفته شده است.
در اين شرايط سازمان شيلات در جايگاه دولت، به مذاكره با نهادي غيرمسوول رضايت داده و نبايد انتظار جواب گرفتن از آن را مي‌داشته است. در اين وضعيت نه فقط نصب ردياب، كه هر تصميمي از سوي دولت كه در زندگي صيادان تاثيرگذار باشد، تصميمي از بالا به پايين و مركزگرايانه است. بهتر است اگر دوات نگران دزديده شدن صيادان است، ابتدا آنان را نه به عنوان ابزار كار صاحبان لنج، كه در قامت جامعه‌اي با منافع صنفي مشترك به رسميت بشناسد و پيش از هر مذاكره‌اي با ماهی‌گیران، آنان را به تشكيل يك نهاد واقعي صنفي ترغيب كند.
 روزنامه اعتماد

۱۳۹۶ آذر ۷, سه‌شنبه

سنديكا در برابر حوادث‌كار

رتبه ايران از نظر ميزان حوادث كار از ميان ١٨٩ كشور جهان، ١٠٢ است. اين آمار به همان‌اندازه كه شرم‌آور است مي‌تواند آموزنده باشد، اگر اساسا ديده شود. اخبار حوادث كار به ندرت ديده مي‌شوند و به سرعت محو مي‌شوند. هرچه فاصله محل حادثه از مركز دورتر باشد، فراموش كردنش ساده‌تر است. وجود قوانين كار موازي، كشور را به مناطق مجزايي تبديل كرده و باعث پيچيده‌تر شدن احتمال مبارزه‌اي متمركز و كشوري براي جلوگيري از تكرار اين حوادث شده است.

مناطق آزاد اقتصادي به دليل دورافتادگي و ويژگي‌هاي متفاوت ساختگي‌شان، محل خوبي براي فراموشي‌اند. در اغلب موارد اخبار اين حوادث از ديوارهاي مناطق آزاد نمي‌گذرند و حتي تبديل به رويدادي قابل فراموشي هم نمي‌شوند. انگار ساختار متفاوت بازار كار اين مناطق، مجوز ناديده گرفته شدن فجايع‌ را مي‌دهند.
در تمام نقاط كشور به غير از مناطق آزاد، قانون «نظارت مستمر» براي جلوگيري از وقوع حوادث كار را تكليف وزارت كار مي‌داند. در ماده ۹۶ اين قانون، نهادي به نام «بازرسي كار» تعريف شده است. بازرسان كار ضابط قضايي محسوب مي‌شوند و اجازه متوقف كردن فعاليت واحدها در صورت احتمال خطر براي كارگران را دارند.
در مناطق آزاد اوضاع متفاوت است. كارگران اين مناطق در سال ۷۶ از دايره حمايت قانون كار خارج شدند و از آن پس تحت قانون كاري به مراتب محدودتر و متفاوت با ساير كارگران كشور كار مي‌كنند. اين قانون پايين‌دستي در اكثر مواد حمايتي با قانون كار متفاوت است، با اين وجود وظايف حاكميتي دولت براي حفظ جان كارگران موضوعي نيست كه بشود با يك دستورالعمل از زير بارش شانه خالي كرد.
در مواد ۵ و ۶ «مقررات ويژه اشتغال كارگران مناطق آزاد» نيز آمده وزارت كار بايد بر مسائل حفاظت و بهداشت كار و ساير امور كارگران مناطق آزاد نظارت كند و بازرسان كار موظفند از كارگاه‌هاي مشمول اين تصويب‌نامه بازرسي كنند.
علاوه بر وزارت كار، در مقررات وزارت نفت نيز فرصتي براي جلوگيري از وقوع اين حوادث پيش‌بيني شده است.
ماموران اداره بهداشت و ايمني (HSE) شركت ملي پخش فرآورده‌هاي نفتي ايران به صورت مستقل از پيمانكاران و كارفرمايان جزء، در صورت نقص ايمني حق مداخله دارند. با اين تمهيدات به نظر نمي‌رسد براي جلوگيري از وقوع حوادث كار كمبود قانون وجود داشته باشد اما چرا همچنان كارگران در مناطق آزاد و باقي نكات كشور كشته مي‌شوند؟

در ايران، ميانگين، روزي پنج نفر در حوادث كار كشته مي‌شوند. براي كارفرما، به لحاظ اقتصادي هزينه خريد بيمه بي‌نام مسووليت، به مراتب از هزينه‌هاي ايمن‌سازي كارگاه‌ كمتر است. هرچند طبق قانون كار، دولت از طريق نهاد «بازرسي كار»، مسوول نظارت بر ايمني كارگاه‌هاست اما اگر بدانيم تعداد بازرسان‌كار در كشور ۸۰۰ نفر و تعداد كارگاه‌هاي بالاي۱۰ نفر رسمي، نزديك به ۱۵ هزارتاست دليل وقوع حوادث كار با گستردگي فعلي روشن مي‌شود. علاوه بر كمبود بازرسان‌كار، فساد در بخش نظارت دولتي چنان روال شده كه كلاهبرداران هم در اين پوشش از كارفرمايان رشوه مي‌گيرند.
تجربه كشورهايي كه كمترين حوادث‌كار را دارند نشان مي‌دهد در اين كشورها نهادهاي كارگري مستقل (سنديكا) بازوي اجرايي دولت براي نظارت بر ايمني كارگاه‌ها هستند. در اين شرايط فقدان سنديكا در ايران صرفا خسارت به منافع صنفي كارگران نيست. اين خسارت اكنون متوجه سرمايه‌هاي غيرقابل‌تكرار و جبران‌ناپذير انساني شده است. سال‌ها آزمون و خطاي پرهزينه بالاخره بايد براي دولت روشن كرده باشد كه بدون دخالت مستقيم كارگران بر ايمني‌شان، كار زيادي از آن دستگاه رخوت‌زده و عظيم دولتي براي جلوگيري از تكرار اين حوادث بر نمي‌آيد.


روزنامه اعتماد با تيتر «آمار‌هايي كه ديده نمي‌شوند»

۱۳۹۶ آذر ۵, یکشنبه

بازگشت لایحه جنجالی

بعد از چند ماه سكوت دوباره نشانه‌هايي از بازگشت لايحه اصلاح قانون كار مشاهده مي‌شود. وزير كار ديروز (٤ آذر) از بررسي مجدد این لايحه در شوراي عالي كار خبر داد. اين لايحه كه پيش از اين در آبان ٩٥ در كميسيون اجتماعي مجلس مورد بحث قرار گرفته بود، به دليل اعتراضات كارگري و مخالفت نمايندگان به دولت بازگردانده شده بود يا آن‌طور كه دولت مدعي است، از سوي دولت بازپس‌گرفته شد. لايحه‌ا‌ي كه دولت روحاني به مجلس فرستاد ظاهرا پروژه‌اي فراجناحي بود چون با تغييراتي جزيي، همان لايحه‌اي بود كه دولت احمدي‌نژاد پنج سال پيش از آن به مجلس فرستاده بود. هرچند در آن زمان نيز مجلس وقت با اين لايحه مخالفت كرد و آن را به دولت بازگرداند.
  
هدف از بازگرداندن لايحه اصلاح قانون كار آن‌طور كه ديروز وزير كار اعلام كرده، «رفع ايرادها و اشكالات» است. وي گفته است: «دوباره لايحه را به شوراي عالي كار ارجاع دادم تا پس از رفع نواقص و جلب نظر طرف‌هاي ذي‌نفع در اين قانون، لايحه پس از تاييد نهايي در دولت به مجلس ارسال شود.»
معني اين جملات وزير كار، وعده رعايت سه‌‌جانبه‌گرايي و اعمال نظر شركاي دولت در بازار كار (نمايندگان، كارگران و كارفرمايان) در مسير تغيير قانون كار است. ظاهرا در نظر وزير كار «شوراي عالي كار» نهادي سه‌جانبه‌‌ است. اين برداشت تا پيش از دولت احمدي‌نژاد بي‌راه نبود. تا پيش از دولت احمدي‌نژاد بر اساس قانون كار اين شورا تركيبي مساوي از نمايندگان كارگران، كارفرمايان و دولت داشت. هرچند در آن زمان هم به دليل اشتراك منافع كارفرمايان بخش خصوصي و دولت، اين تركيب به سود كارفرمايان كار مي‌كرد اما احمدي‌نژاد (كه ظاهرا هنوز عده‌اي او را عدالتخواه مي‌دانند) با افزودن سه نماينده دولتي ديگر به اين شورا، حتي روي كاغذ هم تركيب سه‌جانبه را به زيان كارگران تغيير داد. اين تغييرات بر اساس يك دستورالعمل اداري اعمال شد. با اين وجود مورد پذيرش دولت‌هاي يازدهم و دوازدهم قرار گرفت و تركيب اين شورا كاملا دولتي شد آنچنان كه امروز حتي بدون حضور نمايندگان كارگري هم اين شورا اختيار تصميم‌گيري دارد. در اين شرايط تصميمي كه در شوراي عالي كار گرفته مي‌شود را نمي‌شود تصميمي سه‌جانبه‌ دانست.
وعده سه‌جانبه‌گرايي در تدوين لايحه اصلاح قانون كار قبل از اين هم از سوي دولت احمدي‌نژاد مطرح شده بود. اما زمان زيادي نگذشت كه دولت وقت اعلام كرد به دليل نرسيدن به اجماع نظر از سوي نمايندگان كارگري و كارفرمايي، دولت لايحه‌اي كه خود تهيه كرده را به مجلس مي‌فرستد.
دولت دوازدهم اگر تصميم دارد نمايندگان كارگري را در اصلاح اين لايحه دخالت دهد لابد مي‌داند نظرات نمايندگان كارگري تغييري نكرده و دولت و كارفرمايان بايد اين لايحه را اساسا تغيير دهند.

مرتبط: دعوت به دفاع از پس‌مانده‌ها

۱۳۹۶ آذر ۴, شنبه

وقت پايان بدقولي كهنه


با اعلام تورم تك‌رقمي، سرنوشت حداقل‌مزد امسال كارگران پيچيده‌تر از سال‌هاي قبل است. تا پيش از اين تمام توان مذاكره‌كنندگان كارگري صرف رساندن رقم مزد به تورم مي‌شد. آنها در اغلب مذاكرات موفق نبودند. مزد كارگران در دو دولت احمدي‌نژاد حدود ١٠ درصد كمتر از نرخ تورم تعيين شد. در نخستين سال از استقرار دولت روحاني نيز توان مذاكره آنان به حداقل رسيد و با وجود نرخ ٣٤.٧ درصدي تورم، دستمزد ٢٥ درصد افزايش يافت. به اين معني مزد كارگران در نخستين سال دولت روحاني حدود ١٠ درصد كمتر از نرخ تورم افزايش يافت. هرچند دولت روحاني طي چهار سال بعدي با افزايش تدريجي مزد توانست شكاف ١٠ درصدي كه خود موجب ايجادش بود را رفع كند، اما اين افزايش، فاصله واقعي مزد از تورم كه به ويژه در دوران جنگ ايجاد شده بود را رفع نكرد و كارگران تا امروز آثار اين عقب‌ماندگي را در زندگي‌شان حس مي‌كنند.
 
داستان «شكاف مزدي» از روزي شروع شد كه در سال‌هاي جنگ، نخست‌وزير وقت مزد را براي پنج سال ثابت نگه داشت. اين توافقي ميان نهادهاي كارگري و نهاد دولت در ايران بود. واقعيت‌هاي جنگ كارگران را متقاعد كرده بود براي كمك به دولت از خير افزايش مزد بگذرند. اين اتفاق در سال‌هايي افتاد كه جنگ تورم را تشديد كرده بود و با تثبيت مزد، هر سال بر فاصله مزد و تورم افزوده مي‌شد. بر اساس اين توافق قرار بود بلافاصله بعد از جنگ در مدت زمان كوتاهي با افزودن درصدي بيش از تورم موجود بر دستمزد كارگران، اين شكاف جبران شود.
هرچند ميرحسين موسوي نه در جايگاه شخصي‌ كه در مقام حقوقي‌اش اين تعهد را به كارگران داده بود، اما بعد از جنگ و با روي‌كار آمدن دولت جديد، اين توافق عملي نشد. اين شكاف در دولت خاتمي هم بهبودي پيدا نكرد اما خاتمي تعهد قانوني‌اش را در افزايش مزد متناسب با تورم انجام داد. دولت احمدي‌نژاد اما در قيد و بند تعهدات دولت‌هاي پيش از خود نبود. با وجود افزايش ناگهاني قيمت طلا و ارز و فشار تورمي اين نوسات بر زندگي كارگران، در دولت احمدي‌نژاد نه فقط شكاف قبلي مزد و تورم ترميم نشد كه حدود ١٠ درصد نيز بر اين شكاف افزوده شد. اين رويه در دولت روحاني كمي تغيير كرد. دولت فعلي در طول چهار سال گذشته روي كاغذ توانسته مزد را همسان تورم افزايش دهد اما واقعيتي كه ناديده گرفته مي‌شود موجود بودن تاثيرات تثبيت مزدي زمان جنگ، در زندگي امروز كارگرن است. مهم نيست اين شكاف چه زماني اتفاق افتاده وقتي همين امروز هم در حال عميق‌تر شدن است. نهاد دولت در جمهوري اسلامي موظف بوده بعد از پايان جنگ شكاف مزد و تورم را جبران كند اما در نگاهي كلي به آمار مزد و تورم در تمامي دولت‌هاي بعد از جنگ، شاهد عميق‌تر شدن اين شكاف هستيم.

 مطالبه دريافت مزدي عادلانه تنها بر پايه تعهدي كه دولت در زمان جنگ به كارگران داده است، نيست. دولت‌هاي بعد از جنگ اگر به هر دليلي پايبند اين تعهد نبودند، دست‌كم وظيفه داشتند قانون كار را اجرا كنند. تعيين مزد متناسب با تورم ملاك «حداقلي» افزايش مزد در ماده ٤١ قانون كار است. معيار «حداكثري» تعيين مزد بر اساس محاسبه سبد معيشت يك خانوار با تعداد متوسط چهار نفر است. طبق اين قانون دولت موظف است مجموع مخارج اوليه يك خانواده را در طول ماه محاسبه كند و حداقل‌ مزد سرپرست خانواده را بر اين اساس تعيين كند. اما در اين سال‌ها مذاكره‌كنندگان كارگري چنان درگير معيار حداقلي تورم بوده‌اند كه به ندرت از امكاني كه قانون در اختيارشان گذاشته حرفي زده‌اند.  امسال در مذاكرات مزدي، كه تورم رسمي احتمالا كمتر از ده درصد اعلام مي‌شود فرصت مناسبي است تا معيار حداكثري مورد چانه‌زني قرار بگيرد. كارگران تاكنون نجابت به خرج داده‌اند و از خير اجراي قانوني روشن گذشته‌اند. ادامه اين وضعيت نه فقط به نفع آنان نيست كه بايد دولت را هم نگران كند. دولتي كه نگران كوچك‌شدن سفره كارگران و آثار اقتصادي و سياسي آن است بايد پا را از تكرار شعارهاي هرساله فراتر بگذارد و وظيفه قانوني‌اش را در تعيين‌ حداقل ‌مزد، اين‌بار نه با معيار تورم كه بر اساس رقم دقيق سبد معيشت خانوار انجام دهد.

 روزنامه اعتماد

۱۳۹۶ آبان ۳۰, سه‌شنبه

ظهور سنديكاي رانندگان اينترنتي

يك راننده تاكسي در گفت‌وگو با ايرنا از تلاش براي راه‌اندازي تشكل صنفي (سنديكا) رانندگان تاكسي‌هاي اينترنتي خبر داد.

در حالت خوشايند با پديد آمدن سنديكاي رانندگان اينترنتي، مي‌توان انتظار زماني را كشيد كه آنان از شكل روبات خارج شوند و بتوانند در موضعي برابر با كارفرمايان‌شان مذاكرات صنفي انجام دهند. اين خبر نه فقط براي رانندگان اينترنتي كه براي جامعه مسافران شهري خبر خيري است. در صورت شكل‌گيري يك سنديكاي مستقل، مسافر حق دارد از راننده‌اي كه حقوقش را در مذاكره‌اي دو طرفه پذيرفته، انتظار رعايت مسووليت‌هاي حرفه‌اي داشته باشد. برخلاف امروز كه حقوق از بالا تعيين شده رانندگان و مسافران، به ويژه به دليل شمشير يك لبه امتياز، وضعيتي معذب‌كننده براي هر دو به وجود آورده است.
با اطلاع از چند مساله صنفي رانندگان اينترنتي، مي‌توان مذاكراتي را كه قرار است در آينده‌اي مطلوب بين آنان و كارفرمايان‌شان انجام شود، تخيل كرد. در حال حاضر شركت‌هاي اصلي ارايه‌كننده اين خدمات، ۱۳ درصد از درآمد رانندگان را دريافت مي‌كنند اما در قراردادي كه بين آنان و رانندگان امضا شده اين شركت‌ها تنها نقش واسطه بين مسافر و راننده را پذيرفته‌اند. جدي‌ترين مذاكرات درباره تنظيم قرارداد جديد با مشاركت سنديكاست. رانندگان، اين شركت‌ها را متقاعد مي‌كنند از نقش واسطه خارج شوند و مسووليت‌هاي كارفرمايي‌شان را بپذيرند. بهره‌مندي از بيمه تامين اجتماعي و بعضي مواد حمايتي قانون كار در قرارداد جديد وجود خواهند داشت. در حالت مطلوب رانندگان موفق مي‌شوند سهم ۱۳ درصدي واسطه‌ها را به ارقام كوچك كنترل‌شده و ضابطه‌مندي تبديل كنند تا بخشي از اين سرمايه هنگفت، صرف رفاه فعلي و سرمايه‌گذاري براي آتيه‌شان شود.
                                                                
در حالت ناخوشايند رانندگان تاكسي‌هاي اينترنتي موفق به راه‌اندازي سنديكا نمي‌شوند. اگر دولت از اجراي قانون كار در مورد اين رانندگان چشم‌پوشي كند، شركت‌ها مي‌توانند فعالان صنفي را با نشان دادن چماق اخراج ساكت كنند. راه‌حل دايمي شركت‌ها براي خلاصي از قدرت گرفتن كارگران در سنديكا، ايجاد تشكل‌هاي مصنوعي و قابل كنترل است. آنچنان كه در بزرگ‌ترين صنايع كشور مشاهده كرده‌ايم، كارفرمايان مي‌توانند با سوءاستفاده از يك خلأ حقوقي در فصل ششم قانون كار مانع شكل‌گيري هر نوع تشكل دردسرسازي شوند. فصل ششم قانون كار به كارگران اختيار داده از بين سه تشكل تعريف شده در اين قانون يكي را انتخاب كنند. شوراي اسلامي و انجمن صنفي براي كارگاه‌هاي بزرگ و متوسط (از نظر تعداد كارگر) پيش‌بيني شده‌اند و قرار بوده نهاد سومي به نام نمايندگي كارگر در كارگاه‌هاي كوچك كمتر از ۱۰ نفر فعال باشد. اما امروز تعدادي از صنايع با ده‌ها هزار نفر كارگر نهاد سوم را تشكيل داده‌اند. واضح است كه يك فرد در برابر سيستمي عظيم و قدرتمند، توان چانه‌زني ندارد و در صورت تمرد به راحتي قابل جايگزيني با نماينده ديگري است.
رانندگان اينترنتي بدون اجراي قانون كار از سوي دولت، امكان ايجاد تشكلي كه استقلال و توان دفاع از منافع صنفي اعضايش را داشته باشد، ندارند. از قضا وزارت كار وظيفه دارد در صورت درخواست كارگران، كارفرمايان را وادار به ايجاد تشكل صنفي كند. اما ممكن است ملاحظاتي مانع انجام وظيفه دولت شوند. مي‌دانيم استارت‌آپ‌هاي حمل و نقل شهري بخشي از مشكل بيكاري را در آمارهاي دولتي حل كرده‌اند. از دولتي كه پيش‌تر بي‌ميلي‌اش به اجراي قانون كار را در قالب لايحه‌ تغيير اين قانون اعلام كرده بود، بعيد است بابت انجام وظيفه حمايتي‌اش، خاطر استارت‌آپ‌ها را برنجاند.

روزنامه اعتماد